معنی جواب سربالا
حل جدول
نه
لغت نامه دهخدا
سربالا. [س َ] (ص مرکب، اِ مرکب) بطرف بالا. بسوی بالا. || فراز، مقابل نشیب و سرازیر و سرپائین. || کوه. (آنندراج).
سربالا. [س َ] (اِخ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. دارای 927تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
عربی به فارسی
پاسخ دادن , جواب دادن , از عهده برامدن , ضمانت کردن , دفاع کردن (از) , جوابگو شدن , بکار امدن , بکاررفتن , بدرد خوردن , مطابق بودن (با) , جواب احتیاج را دادن () جواب , پاسخ , دفاع
فرهنگ عمید
[مقابلِ سؤال] پاسخ،
آنچه در مقابل خطاب، دعا، اعتراض، آزمون، معادلۀ ریاضی، یا نامه گفته و نوشته میشود،
(اسم مصدر) [مجاز] جبران،
(ادبی) استقبال،
* جواب دادن (گفتن): (مصدر لازم) پاسخ گفتن، پاسخ دادن،
* جواب شافی: پاسخ قاطع،
سربالا
[مقابلِ سرازیر] آنچه رو به بلندی باشد، روبهبالا،
(اسم) [مقابلِ سراشیب] راهی که رو به بلندی برود،
[عامیانه] همراه با بیاعتنایی، سرد،
فارسی به انگلیسی
Inclined, Upward, Retroussé, Upgrade, Uphill
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ایتالیایی
risposta
فرهنگ معین
(اِ.) پاسخ، آن چه پس از حل مسئله یا معادله به دست می آید، (اِمص.) جبران، تلافی، نتیجه آزمایش یا آزمون. [خوانش: (جَ) [ع.]]
فرهنگ واژههای فارسی سره
پاسخ
کلمات بیگانه به فارسی
پاسخ
معادل ابجد
306